بازم مدرسه
من و امي تيس هر دو سرما خورديم. من اداره ميرم ولي امي تيس هم بخاطر خودش و هم بخاطر بچه هاي ديگه مهد كودك يا بقول خودش مدرسه نميره و پيش مادرجون مي مونه. از مكالمات ديشب من و امي تيس: - مامان مگه تو سرما نخوردي؟ - بله ميبيني كه حالم خوب نيست. - پس اداره نميري فردا؟ - چرا مامان مجبورم برم من. - آهان! پس هر كي سرماخورد مدرسه نميره اما اداره ميره. خوب منم ميام اداره با تو. - از طرف ديگه اين خانم به مامانم ميگه: - مادرجون دوستت دارم.من سرما خوردم .دلم ميخواد پيش تو بمونم و تلويزيون ببينم.امروز نميرم مدرسه. سياست گفتاري رو دارين كه؟! ...